برای زهرای مرضیه سلام الله علیها
بوی پدر را داشت دستان دعایش
آهنگ عرفان موج می زد در صدایش
او مرهمی بر خستگی
های زمین بود
سوغاتی عرش خدا بر
مصطفایش
بر بال جبراییل
آوردند یک شب
آن سیب پر مهر بهشتی
را برایش......
وقتی که در یاس وجودش
جان دمیدند
تا انتهایش عشق بود
از ابتدایش
شاید خدا عاشق تر از
هر روز می کرد
زیبا ترین تصویر خلقت
را عطایش
از جنس این دنیا نبود
این چشمه نور
" تفسیر
کوثر" شاهدی بر مدعا یش
وقتی فدک فریاد می زد
از غریبی
او با تمام عشق می
گفت از خدایش
نالید آخر آسمان از
ناله هایش
فریاد زد دنیا !
رهایش کن، رهایش!
می رفت و پا بر شانه
های قدسیان داشت
هفت آسمان، زانو زنان، در پیش پایش
از عطر او مست است
شبهای مدینه
ابری شده آرامش حال و
هوایش